تنیدن در تار شب

يكشنبه, ۱۱ مرداد ۱۳۹۴، ۱۱:۲۱ ب.ظ

میوه

گر من از باغ تو یک میوه بچینم چه شود....

چه شود....

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۱ ۱۱ مرداد ۹۴ ، ۲۳:۲۱
امیر ...
سه شنبه, ۶ مرداد ۱۳۹۴، ۰۱:۳۵ ب.ظ

دلم اخ دلم

امروز چند ساعت توی خیابون روی پله ی یه خونه نشسته بودم و فکر میکردم که دلم چی میخواد؟ دلم آخ دلم

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ مرداد ۹۴ ، ۱۳:۳۵
امیر ...
يكشنبه, ۲۸ تیر ۱۳۹۴، ۰۶:۳۴ ب.ظ

رد تو


هر چه صندلی ماشین رو می سابم تمیز نمیشه. چند تا لکه ی شیری رنگ روی صندلی عقب جا خوش کرده... شب بود، پیچیدم توی خاکی، اون وسط مسطا یه جا ترمز کردم و پریدیم عقب، محکم چسبیدی به من... ناله می کردی... ناله ی منم در اومد... از روی من بلند شدی و نشستی روی صندلی...لباسامون رو که پوشیدیم حس کردم صندلی ماشین خیسه، جایی که نشسته بودی خیس و لک شده بود، همه ی آب رو پس داده بودی روی صندلی... هر چه میسابم تمیز نمیشن، نه صندلی ماشین نه تن خودم.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۱ ۲۸ تیر ۹۴ ، ۱۸:۳۴
امیر ...
يكشنبه, ۲۸ تیر ۱۳۹۴، ۰۶:۲۹ ب.ظ

تطهیر


در برم بودی و بر تنت می لغزیدم... صدای تند نفسهایت تندتر شد...هه هه هه هه ق ق ق هق هق هق... تنم خیس شده بود... اشک هایت بر تنم جاری... می گریستی... اشک هایت تنم را شست.

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۱ ۲۸ تیر ۹۴ ، ۱۸:۲۹
امیر ...
يكشنبه, ۲۸ تیر ۱۳۹۴، ۰۶:۲۷ ب.ظ

شب های سیاه

ساعت ۱۱ شب بود که مهمانم رفت. یکی دوتا سه تا چهار تا و... لیوان هایی که پر و خالی میشدند. هوای خانه گرم بود. تنهایی ذهنم را فعال میکند، رویا می بافم، رویاها شکل میگیرند، تصویر می شوند، حس کردنی و دوست داشتنی شاید ... من گیج بودم و گشنه، معده ام می سوخت. لباس هایم را کندم، لخت شدم ولی باز گرمم بود. دوش آب سرد معجزه میکند این جور وقت ها. سعی کردم راه حمام را پیدا کنم ولی سرم گیج می رفت. دنیا می چرخید. چشم هایم را بستم... چشم که باز کردم هوا روشن بود. تنم یخ کرده بود و گردنم درد می کرد. به اطراف خانه نگاه کردم. یادم آمد، دیشب کف سالن بیهوش شده بودم. همه چیز انگار خیالی دور بود و تنها چیزی که حقیقت داشت، تنهایی من بود.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۱ ۲۸ تیر ۹۴ ، ۱۸:۲۷
امیر ...
يكشنبه, ۲۸ تیر ۱۳۹۴، ۰۶:۲۴ ب.ظ

خوب بخوابی

همه ی بی قراری های تو برای من، همه را یکجا بر شانه های من بگذار و  آرام بخواب.
دیشب رفتم بالای پشت بوم، وقتایی که هوا تمیزه تا جنوب شهر پیداست. میشه اون ته و مه ها و پایین مایینا رو دید. از همون بالا چشم دوختم به اون دور دورا و آرزو کردم که آروم بخوابی.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۱ ۲۸ تیر ۹۴ ، ۱۸:۲۴
امیر ...
يكشنبه, ۲۸ تیر ۱۳۹۴، ۰۶:۲۲ ب.ظ

جاروی جادویی

دلم میخواست یک جاروی جادویی داشتم که هر وقت دلم خواست سوارش شوم، پرواز کنم و وقتی به تو رسیدم دسته ی جارو را به ماتحت فرو کنم.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ تیر ۹۴ ، ۱۸:۲۲
امیر ...
يكشنبه, ۲۸ تیر ۱۳۹۴، ۰۶:۲۱ ب.ظ

خیست کرد


اشک هایم لباس زیر تو را خیس کرد

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۸ تیر ۹۴ ، ۱۸:۲۱
امیر ...
يكشنبه, ۲۸ تیر ۱۳۹۴، ۰۶:۱۹ ب.ظ

شمعدونی

کاش بهار می آمد و من هنوز (( شمعدونی )) بودم.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ تیر ۹۴ ، ۱۸:۱۹
امیر ...
يكشنبه, ۲۸ تیر ۱۳۹۴، ۰۶:۱۸ ب.ظ

دستهای ما در جاده


کاش همه جاده ها به تو می رسیدند و من همیشه با دست چپ دنده عوض می کردم چون دست راستم در دستان تو بود

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ تیر ۹۴ ، ۱۸:۱۸
امیر ...
يكشنبه, ۲۸ تیر ۱۳۹۴، ۰۶:۱۴ ب.ظ

لب


بر روی لبهایم هنوز

نرمی دستان تو مانده

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ تیر ۹۴ ، ۱۸:۱۴
امیر ...
چهارشنبه, ۲۴ تیر ۱۳۹۴، ۰۸:۱۵ ق.ظ

پاک شدن درد دارد.

بیضه هایم دردناک شده اند

از بس که پاک دامنی میکنم این روز ها

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۴ تیر ۹۴ ، ۰۸:۱۵
امیر ...
چهارشنبه, ۲۴ تیر ۱۳۹۴، ۰۸:۱۳ ق.ظ

دلم برای خودم تنگ شده

گاهی دلم برای پاکی گذشته، برای حرامزاده نبودن تنگ می شود.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ تیر ۹۴ ، ۰۸:۱۳
امیر ...
چهارشنبه, ۲۴ تیر ۱۳۹۴، ۰۸:۱۱ ق.ظ

مهتاب

ماه در هیچ پستویی قایم نمیشود

حتی وقتی زیر ابر باشد

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ تیر ۹۴ ، ۰۸:۱۱
امیر ...
چهارشنبه, ۲۴ تیر ۱۳۹۴، ۰۸:۱۰ ق.ظ

دوست های لاشی و لاشی های دوست نما


با مسی و پسرت اومدی خونه ی من. تازه اثاث کشی کرده بودم. وسایل همینجوری ولو بود وسط خونه و جای تکون خوردن نبود. به زور یه جای کوچولو اون گوشه باز کردم و نشستیم. یه بطری آب انگور محشر آوردم و شروع کردیم به خوردن. برام از چه گوارا میگفتی و تضاد طبقاتی... تحلیل من رو که شنیدی با عصبانیت گفتی:((تو کمونیست نیستی. شاید لیبرال باشی ولی کمونیست نیستی)) بحث ادامه پیدا کرد... دست من توی دستای تو بود... رفتیم توی اتاق کوچیکه...میگفتی که:(( رای دادن تحت هر شرایطی یه جور تایید کردن محسوب میشه و... ))، در اتاق رو پشت سرمون بستیم. بغلت کردم و بوسیدمت... اتاق خیلی به هم ریخته بود، جای تکون خوردن نبود. تو هم که چاق و تپل. تنها جایی که میشد توش دراز کشید حموم بود. همینجوری که همدیگه رو میبوسیدیم رفتیم توی حموم. کف حموم داغ بود... دراز شدی و پاهات رو از هم باز کردی... تنم خیس عرق بود... زیر پوشم رو از زیر لباسای تو پیدا کردم و باهاش عرق سر و صورتم رو خشک کردم. زیر پوش رو ازم گرفتی و باهاش خودت رو خشک کردی. خیس خیس بودی. به من گفتی دیگه از اون زیر پوش استفاده نکن. لبخند زدم و... نفسامون تند شده بود، چشمات رو بسته بودی...بدنم شل شد... چشمات رو باز کردی. گفتم دوباره میخوام. لبخند زدی... دوباره شل شدم. محکم من رو بوسیدی. لباسا رو تنم کردی و اومدیم پیش مسی و پسرت... . چند وقت بعد برام مشکلی پیش اومد و ازت کمک خواستم. در حال مکالمه بودیم که گفتی: (( الو الو... صدا نمیاد... الو...)) و تلفن رو قطع کردی. بعدش هم هر چی زنگ زدم جواب ندادی. نمیخواستی کمک کنی. فهمیدم. خدا رو شکر انقدر دوستای خوب دارم که مشکلم به سرعت حل شد ولی آدم در زمان سختی دوستاش رو میشناسه.میدونی از چی ناراحتم؟ از اینکه تو فقط برای این به من نزدیک شدی که یه چیزایی از دوستای مشترکمون شنیده بودی و میخواستی خودت امتحان کنی. متاسفم
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ تیر ۹۴ ، ۰۸:۱۰
امیر ...
چهارشنبه, ۲۴ تیر ۱۳۹۴، ۰۸:۰۵ ق.ظ

کو

کنارت کجاست؟

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ تیر ۹۴ ، ۰۸:۰۵
امیر ...
چهارشنبه, ۲۴ تیر ۱۳۹۴، ۰۸:۰۴ ق.ظ

شعر 1

بی سرو پا، پریشان، گیسو به باد داده،

 به گرد تو میچرخم.

 به گرد تو،

 که نمیدانم کیستی!!!!!

از شوق وصل مدهوشم و ندانم حیرانی ام از چیست

گویا

     جنون در خون من جاری ست.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ تیر ۹۴ ، ۰۸:۰۴
امیر ...
چهارشنبه, ۲۴ تیر ۱۳۹۴، ۰۸:۰۴ ق.ظ

مرد را دردی اگر باشد خوش است

آهای مجسمه ساز مغرور،

 تندیسی از من بساز

و آنگاه آنرا در آتش بسوزان،

شاید روحم آزاد شود.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ تیر ۹۴ ، ۰۸:۰۴
امیر ...
چهارشنبه, ۲۴ تیر ۱۳۹۴، ۰۸:۰۲ ق.ظ

ام م م

سردمه،

گشنه ام،

دلم بغل میخواد یه بغل گرم با یه جفت ممه ی نرم که فرو برم توش و... بخوابم.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ تیر ۹۴ ، ۰۸:۰۲
امیر ...
چهارشنبه, ۲۴ تیر ۱۳۹۴، ۰۸:۰۱ ق.ظ

سوال 1

کجا بریزم؟

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ تیر ۹۴ ، ۰۸:۰۱
امیر ...