دوشنبه, ۲۲ تیر ۱۳۹۴، ۰۹:۳۳ ق.ظ
بغل بازی
برای اینکه آروم بشم بغلم کردی. گرمی آغوشت خواب رو از سرم پروند. می خواستی بی قراری هام رو از بین ببری، چه میدونستم که آغوشت بی قرار ترم میکنه. سرم رو محکم به سینه هات فشردی و من نفس عمیق کشیدم. بوی تنت تا اعماق مغزم نفوذ کرد. انگشتام روی تنت لغزید. توی یه عالم دیگه بودم.با صدای بلند نفس میکشدی. دست راستم رو حلقه کردم دور کمرت و دست دیگم شونه ی چپت رو گرفت، با یه حرکت از زمین کنده شدی، من هم توی آسمون ها بودم گرچه پاهام روی زمین بود...
۹۴/۰۴/۲۲